زبان شعر صمیمی ترین زبان خداست
حضرت ظریفی حضرت ظریفی

راحله یار

زبان شعر صمیمی ترین زبان خداست

عنوان مثنوی از  راحله یاراست که اینک می خواهم توضیح مختصر درمورد سرایش های این چکامه سرا گرانمایه خدمت دوست داران شعرتقدیم بدارم.

این شاعر معاصر ميهنمان متولد سال 1961شهر کابل بوده و دانشکده ادبیات دانشگاه کابل را به پايان رسانيده است .از اومجمو عه ها ی شعری زير نام های جوانه ها ، چکامه های نوروزی  ، کوه غربت ودرین تازه گي ها مجموعه شعری دریا چرا زگریهء مادم نمیزند در 171 رويه توسط انتشارات (شروع)  ایران با قطع و صحافت زيبا به چاپ رسیده است.

عناوین ومحتوای سروده های  این شاعر رسالتمند با سلیقهء خا ص ترتیب و تد وین گردیده که من از چگونگی بیان زیبائی ها در زمینه عاجزم،تنها سرنويس چند سروده اول را از اين مجموعه برگزيده و مصرع های از آنها را به خواننده گان عزيز مشعل پيشکش مي دارم .

احترام وتقدیر ازمادر موجود هستی ساز زندگی را :

رستم کجا و قوت بازوی مادرم

بعد از خدا به سجده روابود مادرم

 در تغزل و سرایش عید گونه هایش در غربت:

مبارکم زچه گوئی حبیب هموطنم؟  

که سال هاست فرا موش شد فسانهء عید.

 سرود آزادی :

ما دختران چشمهء خورشید خاوریم

نیروی عشق والفت ایمان وباوریم .

داغ آ زادی:

حاصل خون شهیدان غریب وطنم

سالها در طلبت در بدرم آزادی.

بشکن این دیوار ها: زانکه کاخ عاشقی را سوختند

چشم مست عاشقان را دوختند.

 خطاب به دو شیزه گان معصوم وبیدفاع که خود سوزی کرده اند

 عنوان:در پشت در دیوار

ترا ای مهربان با خنجر تیز ریا کشتند

مرا چون برگ پاییزی به طوفان فنا کشتند

ترا گر لب فرو بستند وانگشت تو ببریدند

مرا بازهر چشم و نیشخند و نا سزا کشتند

 

و به همین تر تیب. عنا وین همهء سروده ها :

 آهنگ غم

 پیر پیر

  بهار را صداکنید

 مصلحت  و…

از داشته های وطن، رنج هموطنان، فصل های گوارای میهن، هجرت وآواره گی هموطنان،کلتور و فرهنگ  افغانستان ماهرانه  به سرایش گرفته شده است که يک بخش آنها توسط دکلوماتور های با ذوق کشورچون: سهیلا اصغری، صباجان، فریبا جان وعدهء دیگردر نوار ها و سي. دی ثبت گرديده است. همچنان سروده های راحله یار را آواز خوان های مشهور رادیو تلویزیون افغانستان رحیم مهر یار، خانم پرستو وعدهء از آواز خوانان محلی  کمپوز و به اجرا در آورده اند.

سروده های شاعر رسالتمند و گرانمایه راحله یار شامل غزلیات. مثنوی. مسمط. چهارپاره. رباعی ودوبیتی ها بوده که همه وهمه به خوانش گرفتن هریک شان در خواننده تاثیر به سزا دارد.

آزاد اندیشی شاعرهنگام  مرگ نا بهنگام نادیه انجمن تحت عنوان غزل ناتمام که:

ای وای ازان مشت که خوردی به دهانت

مشتی نزدی درب قفس باز نکردی

درس آموزنده ای برای اسیران جا معهءمرد سالاری(زنان) بوده که در همهء سروده های راحله یار انعکا س یافته است.

سایت انتر نیتی راحله یارکه سروده های چاپ نشده نیز دران گنجانده است مراجعه کننده گان روز افزون داشته که گویای واقعیتی هست که مردم ما با قدر شنا سی شخصیتی چون راحله یار را بدیدهء قدر نگریسته و بدان ارج میگذارند.

 این شا عر افغان را در تبلور یابی طبع رسای شان باید ستود. زیرا شا عر مذکور در مراحل مختلف زمانی تسلیم ناپذیر بر نا هنجاریها که طبع رسایش خدشه نا پذیر بوده بدون ترس پرده از روی حقایق بر داشته است و نشان دهندهء مقاومت فکری فرهنگی و هنری در برابر نارسائی های جامعه قرون وسطایی   انعکاس یافته و این سروده های ناب که تراوش طبع زیبای شا عر است،در واقعيت صدای درد، دریغ ،حسرت و اعتراض انسان هايي است که در رسیدن به آزادی و دموکراسی نفس تازه میکنند.

این نواها  به بهترین شکل صدای مظلومیت انسانهای در بند را فر یاد میکنند.

روی همین ملحوظ راحله یار را میتوان مهمترین شخصیت شعری جا معهء افغانی دانست .   نقش ار زنده شاعر  راحله یار در جامعه روشنفکری به واسطه کو شش های اجتماعی و فرهنگی درعرصهء مسایل زنان و دفاع از حقوق پا مال شده آ نان یکی از چهره های شا خص مدا فعین حقوق زنان از احترام فو ق العاده بر خور دار بوده، هست و خواهد بود.

شا عر ه معاصر راحله یار بیش از ده سال است که در پی مهاجرت اجباری با چهار فر زند دختر  و همسر شان در آلمان سکونت دارد.

 مجوعه شعری  (د ریا چرا زگریهءما دم نمیزند)  تقدیم به دختران نازنین شان هریک: فروغ، آرزو، سپیده و نیلاب جان  که بهترین سر مایهء زندگی  شا عراند و به سر زمین مظلوم  افغانستان  و به پایه داری نجابت دختران وزنان افغان  سروده اند یکبار دیگر به خوانش گرفتن این گنجینهء گرانبهارا به دوست داران شعر توصیه  و  غزل زیبای از  سرودهای شانرا به خوانش میگیریم:

 

درعـاشـقـي جـارم بــزن

 بــازآمـدم تـا واكـنـم چـشـمـي بـه رويـت بـار هـا
  مـــژگــان گـــذارم رويــهــم ازلــــذت ديـــدار هـا 

 ازدل مـــنـادي مـي زنــم فــريـاد شـــادي مـي زنـم
 بــيـمي نــدارم بـعــد از ايــن از خـار هـا آزار هـا

چـشمـم بـه چشمت دوخـتـم روشـن شـدم افروختم
آتــش گـرفــتـم سـوخـتـم پُـركـن قــدح را بـار هـا

اي گـرمـي سـوداي مـن اي لــذت غـوغـاي مـن!
ســوزي بـزن درنـاي مـن از دل بـبـر زنـگار هـا 

 درهـرسـراي ســر نـزن پـشـت دري پــرپــر نـزن
بـاجـلـوه هـای عـاشـقـي خــم كـن قـد ديــوار هـا

پــرواي ايـن وآن مـكـن رســـم وفـا پـنـهان مـكـن
بــركـاروان عــاشـقـي هــمـــوار كـن دشــوار هـا

واكــن خُــم مـيـخانـه را چـرخـي بـده پــيـمانـه را
بـشـكـن ســكوت خـانـه را سُــر كـن صـداي تـار ها

درعـاشـقـي جــارم بـزن صـد طـعـنه دركارم بـزن
خـنـديــده بــردارم بــزن تـا بَـــر دهــد پــنـدار هـا

 

 

 





May 7th, 2006


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان